تبادل
لینک هوشمند
زندگی زمانی شود بهر ما ماتمکده ای
جوانه عشقی نروید در قلب آدمی
هر که عشق را تجربه کند در زندگی
هرگز راه نیابد به قلب عاشقش غمی
ف.فتحی
هدف از زندگی آن نیست که تنها زنده بمانیم و جسممان را تقویت کنیم بلکه مهمترین هدف زندگی آن است که روحمان را به سوی معبودمان الله پرواز دهیم تا که به سویش پر کشیم و به درگاهش به گدایی عشق رویم تا که معبودمان قبول کند معشوقمان شود چون عاشق خدا مهمترین هدفش در زندگی رضایت الله می باشد چونکه با رضایت خدای یکتا قلبش آرام و قرار می گیرد.
ف.فتحی
ذات آدمی از بدو تولدش خورد رقم
خدای مهربان آن ذات را زند رقم
اگر آدمی خوب بهره نجوید از ذاتش
در منجلاب گناه الوده سازد ذاتش
ف.فتحی
کم کم کنیم خود را آماده شبهای قدر رمضان
تا در سحرها کنیم درد و دل با خدای هر دو جهان
دراین شبها فرشته های زمینی می روند به عرش اعلی
تا راز و نیاز عاشقانه کنند با آن خدای باریتعالی
ف.فتحی
روزه دهد دل عاشقان خدا را آرامش بیشتر
چون در آیام روزه داری شود ارتباطش قویتر
دائما کنند با خدای یکتا راز و نیاز عاشقانه
از عشق و وفا گویند به خدای یکتا عارفانه
ف.فتحی
قفل بهشت را تنها دفتراعمالمان می تواند با کلید اعمال نیک و خداپسند باز کند و اجازه دهد تا به آن فضای ملکوتی و با نشاط که همه را به آن جای با صفا مژده می دهندوارد شویم و تا ابد در آن بسر بریم و از هر گونه غم و غصه زمینی رها شویم و به آرامش دست یابیم.
ف.فتحی
دانه های گندم را از غربال عبور می دهند تا درشتها از ریزها جدا شوند خدای یکتای بی همتا در روز آخرت انسانها را از غربال اعمالشان رد می کند تا خوبان از بدان جدا شوند دانه های ریز گندم از غربال رد شده باز هم به کاری می آیند ولی وای به حال کسی که بخاطر اعمال زشت و ناپسندش از غربال اعمال عبور نکردند باید به حالش تاسف خورد چونکه مسلما جهنم تنها جایی است که باید تا ابد بسر برند و تحمل آتش سوزانش را کنند .
ف.فتحی
وقتی عاشق خدایی از قید و بند زندگی آزاد شود روحش مانند پرنده ای آزاد به سوی معبود خود الله پر می کشد و دوست دارد در کنار خالق خود بسر برد چون در کنار خالق بودن بزرگترین آرزوی هر مخلوق عاشق خدا است .
ف.فتحی
زندگی سفری بیش نیست و مسافر زندگی که همان انسانها هستند باید طول راه زندگی را جوری طی کنند تا مبادا در کوره راههای زندگی راهزنی به نام غفلت آنها را از راه راست و درست به بیراهه نکشاند و باعث شود فقط تا نیمه راه روند و با زنده بودن خداحافظی نمایند.
ف.فتحی
در زندان عشق الله شده ام اسیر ای خدا
هرگز از آن اسارت نشوم حقیر ای خدا
زنجیر اسارت بر گردن خود کشم ای خدا
از آن غل و زنجیرهرگز نالان نشوم ای خدا
اسارت عشق الله باشددلچسب و شیرین ای خدا
هرگز نخواهم از آن اسارت روم بیرون ای خدا
شب و روز یوغ اسارت بر گردن کشم ای خدا
لحظه ای از یاد معبودم غافل نشوم ای خدا
ف.فتحی
در دام عشق الله اسیر بودن بهترین و شیرین ترین اسارتها است .
اسارت در عشق الله زندانی است که در آن سراسر پر از چشمه های مهر و محبت می باشد و زندانیش دائما از آن چشمه های مهر ومحبت می نوشد سیراب می شود و هرگز نمی خواهد لحظه ای از آن زندان آزاد شود تا مبادا از آن موهبت الهی محروم شود .
ف.فتحی
گمراه شود اشرف مخلوقات با گناه
نابود شود همه نعمات و برکات با گناه
زیر سوال رود اشرف مخلوقات با گناه
دچار زشتی و پلیدی و مکافات شوید با گناه
رخنه کند شیطان رجیم در قلبتان با گناه
لبخند زنید به زشتی و پلیدی نادانان با گناه
زنگارهای قلبتان بیشتر و بیشتر می شود با گناه
آتش جهنمتان را شعله ورتر می کنید با گناه
ف.فتحی
با گناه کردن زمین خدا را ناپاک وآلوده می سازید.
با گناه کردن عرش اعلی را به لرزه درمی آورید
با گناه کردن شیطان را مهمان خانه هایتان می سازید.
با گناه کردن یار و یاور شیطان نامهربان می شوید.
با گناه کردن سر اشرف مخلوقات شوم و شومتر می شود
با گناه کردن شر و شرارت روی زمین خدا بیشتر می شود .
با گناه کردن در رحمت الهی به سویتان بسته تر می شود.
با گناه کردن مخلوق از خالقش روز به روز جدا تر می شود .
با گناه کردن پل صراطتان نازک و نازکتر می شود .
ف.فتحی
با امید فاصله گیریم از مرگ و نیستی
به زندگی لبخند زنیم و زغم گیریم در زندگی
با امید می توان به فردایی روشن دل بست
بر قلبهای نا امید و دلمرده حکومت کرد دربست
با امید زنده شود دلهای پژمرده و دلشکسته
امیدوار شد با امید ز غم و عصه گرفت فاصله
ف.فتحی
بیاید نگذاریم حباب زندگی در یک چشم به هم زدنی بترکد چون بعد از ترکیدن مرگ و نیستی به سراغ آدمی می آید پس بهتر و عاقلانه تر است که از حباب زندگی خوب مراقبت نماییم تا مبادا به دست نادانی بترکد و مرگ و نیستی را به همراه آورد.
ف.فتحی
پیروز کسی است که بر نفس خود غلبه کند و دروازه مهر و محبت قلبش را به سوی همنوع خود باز گذارد .
کسی می تواند از سراشیبی های تند و نفس گیر زندگی بالا رود و خود را به قله رفیع موفقیت رساند که ایمانی قوی و اراده ای راسخ واستوار داشته باشد .
ف.فتحی
آنقدر به درگاهت در زنم ای خدا
تا اجازه دهی مهمانت شوم ای خدا
به در خانه ات روم و شوم حقیر ای خدا
تا در بند عشق تو شوم اسیر ای خدا
حقیر الله بودن باشد بهترین جایزه ای خدا
شود نصیب مومن که دهد به او اجازه ای خدا
ف.فنحی
گذر عمر مانند اسبی سرکش و نافرمان است هرجا که بخواهد می رود و هیچکس نمی تواند مهارش کند و افسار بر دهنه اش زند.
ف.فتحی
وجدان مروارید غلتانی است که اگر زیر پا گذاریم آن مروارید غلتان با ارزش از دستانمان می افتد و با سرعت دانه هایش که همان تک تک اعمال ما است به سویی می روند ما را یارای رسیدن به آنها نمی باشد.
ف.فتحی
هر روز در طلوع خورشید شکوه ایثار را می بینیم که چگونه با لبخند بی نظیرش بذر امید را در دل هر جانداری می پاشد و از شمع وجودش می کاهد تا در دل غنچه ها امید را شکوفا نماید پس چرا ما انسانها از این خلقت آفریدگاری درس عبرت نمی گیریم به همنوع نا امید خود کمک نمی کنیم تا که نور امید در دلش روشن و به زندگی امید وارشود به امید آن روز طلایی......
ف.فتحی
خدایا نور فانوسهای سیاه و تاریک قلبمان را با نور چلچراغ ایمان قوی به خدای مهربان جوری روشن کن که هیچ باد و طوفانی نتواند آن را خاموش سازد .
ف.فتحی
همه مسلمانان عالم باید بدانند باید درباره دینشان خوب و دقیق تحقیق کنند و کورکورانه و بدون آگاهی آداب و رسوم دینشان را آنجام ندهند چون اگر اگاهانه به سوی دین اسلام بروند مسلما با دست پر به هدف مقدسی چون دین اسلام می رسیند.
ف.فتحی
خالق و مخلوق در زمان روزه داری آنقدر به هم نزدیک می شوند انگار مانند عاشق و معشوق در کنار هم قرار می گیرند و عاشق خدا با راز و نیاز عاشقانه زیر گوش معشوق از عشق و وفاداری می گوید و دائما متذکر می شود که جز خالقش هیچ عشقی برایش ارزشی ندارد و دوست دارد همین حالات ملکوتی تا ابد ادامه یابد.
ف.فتحی
وسوسه های شیطان ملعون نابکار در ایام روزه داری زیاد و زیادتر می شود بنده ای مخلص و با تقوا و پرهیزگار است که در زمان روزه داری گول وسوسه های رنگارنگ و دلفریب شیطان نابکار و فریبکار را نخورد وخود را در دامش اسیر نسازد تا که روزه اش نزد حق تعالی مقبول واقع گردد.
ف.فتحی
زمان روزه داری کند مخلوق با خالق راز و نیاز
ز عشق و وفا گوید آن مخلوق با سوز و گداز
شود ارتباط خالق و مخلوق نزدیک و نزدیکتر
ارتباط روحی و ذهنی و کلامی شود بیشتر
ف.فتحی
عاشق خدا ز شوق دیدار معشوق شود آواره
کوی و برزن گردد وزعشق معشوق شود بیچاره
هر که سر راه خود بیند گیرد سراغ معشوق
در ره عشق معشوق خود را فنا سازد آن عاشق
ف.فتحی
طول و عرض زندگی مهم نیست بلکه چگونه زیستن و چگونه زندگی کردن مهمترین هدف زندگی است.
ف.فتحی
زورق زندگی زمانی رسد به ساحل امنی
با طوفان و حوادث دست و پنجه نرم کند آدمی
زندگی زمانی زیبا و دلنشین است و خواستنی
ز هر مشکلی نهراسیم و نکنیم عقب نشینی
ف.فتحی
غیبت آدمی را از انسانیت دور می سازد و مانند خون آشامی می کند که دوست دارد خون دیگران را بنوشد و هر چه بیشتر غیبت کند بیشتر خونشان را می ممکد و از نوشیدنش هم لذت می برد .
ف.فتحی
رمضان ماه پر برکتی است که فقط مخلصان خدا قدرش را می دانند و از لحظه لحظه اش بهره می جویند.
ف.فتحی
سحرگهان به عشق الله شویم از خواب نازمان بیدار
تا کنیم تک تک فرصتهای ملکوتی رمضان را شکار
دل و جانمان سپاریم به دعای پر فیض سحرگاهان
ارتباط خالق و مخلوق شود محکمتر در ماه رمضان
ف.فتحی
روزه گرفتن نخوردن و نیاشامیدن نیست
روزه گرفتن یعنی عبادت خالصانه خدا است
روزه دور سازد آدمی را ز گناه و معصیت
گول شیطان ملعون را نخورد آن مومن با همت
ف.فتحی
باید دستانمان را بر زانوانمان نهیم و گوییم یا علی مدد
با همت وعزم واراده بپا خیزیم وزخدای یکتا جوییم صمد
هیچ مشکل و سختی از پای در نیاورد عاقل و دانایی
هر شکست مقدمه ای است تا پلی زنیم به پیروزی
ف.فتحی
شعبان رود کم کم و کنیم خود را آماده عبادت
ماه مبارک رمضان رسد و سراسرش پر برکت
سحر ها شویم بیدار و کنیم عبادت خدای کریم
چه لذتی دارد و کنیم خلوت با خدای حکیم
خدا حق است و حقیقت قلبی
خدا نور است و هدایت الهی
خدا رحمت است و راهنمای من فانی
خدا حکمت است و درکش نهانی
خدا عشق است و حس درونی
خدا کریم است و کرامتش جاودانی
ف.فتحی
بدترین آفت تقوا وایمان است جهل و نادانی
جهل و نادانی کند گمراه آدمی را درزندگانی
به سیاهچال تاریکی گناه روانه سازد هر کسی
دور و برش تاریک و سیاه باشد زگناه و معصیتی
جاهل ز جهل و نادانی دور شود ز خدای یکتا
چونکه زعقل و دانایی بهره ای نجست آن بی وفا
ف.فتحی
زندگی زمانی تبدیل به مردابی در حال بلعیدن می شود که گناهانمان روز به روز بیشتر شود تا جایی که آدمی تا خرخره در گناه و معصیت گم شود و راه به جایی نداشته باشد تا که خود را از آن مرداب نجات دهد باید لاجرم روز به روز در قعر آن مرداب فرو رود تا کم کم محو ونیست و نابود شود.
ف.فتحی
سر سجاده عشق سحرگاهان کنیم خلوت
با سوز و گداز زیر لب زمزمه کنیم با لذت
دست نیاز دراز کنیم سوی خالق با عشق
مخلوق بی نوایم و خوانم معشوق با عشق
ف.فتحی
