بهترین های دنیای اینترنت

راه ۱: روزهای تعطیل مثل بقیه روزها ساعتتون رو كوك كنین تا همه از خواب بپرن! ﴿این روش برای افرادی كه غیر از سادیسم ، رگه هایی از مازوخیسم هم دارن پیشنهاد میشه!﴾
راه ۲: سر چهارراه وقتی چراغ سبز شد دستتون رو روی بوق بذارین تا جلویی ها زودتر راه بیفتن!
راه ۳: وقتی می خواین برین دست به آب ، با صدای بلند به اطلاع همه برسونین!
راه ۴: وقتی از كسی آدرسی رو میپرسین بلافاصله بعد از جواب دادنش جلوی چشمش از یه نفر دیگه بپرسین!
راه ۵: كرایه تاكسی رو بعد از پیاده شدن و گشتن تمام جیبهاتون ، به صورت اسكناس هزاری پرداخت كنین!
راه ۶: همسرتون رو با اسم همسر قبلیتون صدا بزنین!
راه ۷: جدول نیمه تمام دوستتون رو حل كنین!
راه ۸: توی اتوبان و جاده روی لاین منتهی الیه سمت چپ با سرعت ۵۰ كیلومتر در ساعت حركت كنین!
راه ۹: وقتی عده زیادی مشغول تماشای تلویزیون هستن مرتب كانال رو عوض كنین!
راه ۱۰: از بستنی فروشی بخواین كه اسم ۵۴ نوع از بستنیها رو براتون بگه!
راه ۱۱: در یك جمع ، سوپ یا چایی رو با هورت كشیدن نوش جان كنین!
 
 



ادامه مطلب...
تاریخ: شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط aghi

هيچ می دونين اگه كلمه ى "دست" اختراع نشده بود و به جاش از كلمه ى "چيز" استفاده می كرديم روزانه چه جمله هايی می شنيديم؟... زياد به مختونفشار نيارين! خودم مثال می زنم...
توی كتاب علوم می نوشتند: چيز خيلی مفيد است! با چيز می توان اجسام را بلند كرد! بعضی از چيزها مو دارند و برخیديگر بی مو هستند! ولی كف چيز مو ندارد! هيچوقت چيز خود را توی سوراخنكنيد! چون ممكن است جانوران نوك چيزتان را گاز بگيرند! هميشه قبل از غذا چيز خود را با آب و صابون بشوييد!هيچوقت با چيز كثيف غذا نخوريد! ..... خانمها هميشه دوست دارند به چيز خود لاك و كرم بمالند! اين عمل براى محافظت از چيز خوب است! آدم وقتی سردش می شود چيزش را روی بخاری يا زير بغل می گيرد!
در كتاب تاريخ می نوشتند: اردشير دراز چيز به هندوستان لشكر كشی كرد وچيز اجانب را كوتاه نمود! ..... مردم توی كوچه و بازار می گفتند: لامصب چيز ما نمك نداره! به هر كسی خوبی كرديم جوابش بدی بود! از قديم می گفتند با هر چيز بدی با همون چيز پس می گيری! ..... پدری به پسرش درس ادب می داد: پسرم هيچوقت پيش مردم چيزتو دراز نكن! ..... توی بيمارستانها آدمهايی رو می ديديم كه چيزشون توی تصادف قطع شده و مجبور بودند تا آخرعمر از چيز مصنوعی استفاده كنند! ..... دزدهای مسلح موقع زدن بانك می گفتند:چيزها بالا! چيزهاتون رو بذارين پشتسرتون! اگه كسی چيزش به زنگ خطر بخوره چيزشو می شكنيم! و رييس بانك به پليس می گفت: چيزم به دامنتون! دزدها رو بگيرين! و پليسها هم چيز از پا درازتر از ماموريت بر می گشتند! . . . . . . . هر روز در اخبار می شنيديم كه: اينبار چيز استكبار جهانی از آستين فلانی بيرون آمده!
و پسر جوانی در دفترچه ى خاطراتش می نوشت: اون روز من با دختر خانمی آشناشدم... او چيزش رو دراز كرد و من چيزشرو گرفتم و كمی فشار دادم! چه چيز گرم و لطيفی داشت! از خجالت چيزش خيس شد! و دوستی ما از همون روز شروع شد! ديروز بازم اونو توی اتوبوس ديدم... چيزم رو به ميله گرفتم و رفتم جلو! از ديدن من خوشحال شد و گرم صحبت شديم... اتوبوس خيلی تند می رفت و من برای اينكه اون نيفته چيزم رو گذاشتم پشتش! از اين كار من خوشش اومد و تشكر كرد... اون دو ايستگاه بعد پياده شد و من چيزم رو براش تكوندادم! امروز هم توی كافه تريا قرارداشتيم... رفتيم و سر يه ميز نشستيم... فضای اونجا خيلی تيره و تار بود... من چيزمو گذاشتم روی چيزش و گفتم: چقدر چيز شما كوچيك و نرمه! اون هم گفت: چيز شما بزرگ و داغه! بعد از نوشيدن قهوه بيرون اومديم... چيزامون توی چيز همديگه توی خيابون راه می رفتيم ومردم هم ما رو نگاه می كردند! اونوبه خونه شون رسوندم و دوباره چيزمو گرفت و من هم چيزشو فشار دادم! ازش دور شدم و از دور چیزمو واسش تکون دادم... هوا خيلی سرد بود... چيزم داشت يخ ميزد! برای همين چيزمو گذاشتم توی جيبم!
تجسم بقيه ى متن رو ميذارم به عهده ىخودتون!
 




تاریخ: شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط aghi


ادامه مطلب...
تاریخ: جمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:,
ارسال توسط aghi
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 115
بازدید ماه : 608
بازدید کل : 45086
تعداد مطالب : 369
تعداد نظرات : 11
تعداد آنلاین : 1